- صبح خود را با يك نوشيدني لذت بخش و دلخواه مثل شيرگرم، چاي و يا تنها آب جوش شروع كنيد.
- خوردن يك صبحانه رژيمي حاوي فيبر و پروتئين كافي مي تواند بهترين منبع انرژي زا براي ادامه فعاليت هاي روزانه باشد.
- پيش از ظهر و بعد از ظهر از خوراكي سبك استفاده كنيد. بهتر است كه در اين وعده ها بيشتر از ميوه ها و سبزيجات تازه بخوريد.
- در وعده غذايي ناهار مواد سرشار از فيبر، غذاهاي آبكي و كم پروتئين استفاده كنيد.خوردن سالاد در هر روز عادت بسيار صحيح و مفيدي است كه به حفظ جواني و نشاط كمك مي كند.
- حتما در برنامه غذايي هفتگي خوردن يك نوع غذاي دريايي به خصوص ماهي را در نظر بگيريد.
- بيشتر سعي كنيد غذاي مصرفي را خودتان طبخ كنيد. با اين كار هم از كيفيت تركيبات غذا مطمئن خواهيد بود و هم با توجه به نياز بدن مي توانيد مواد مختلف را استفاده كنيد.
- 7 تا 9 ساعت خواب را هر شب براي خود تنظيم كنيد. شايد باور نكنيد ولي خواب كافي يكي از عوامل اصلي كاهش وزن است.
- هر روز به مدت 30 دقيقه پياده روي كنيد و 4 تا 5 مرتبه در هفته به مدت 20 دقيقه ورزش پر تحركي انجام دهيد.
- همراه وعده هاي غذايي و در طول روز آب بنوشيد.
۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه
ادت هاي سالم براي حفظ سلامت
۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه
7راز سر به مهر دنیا
۱-كفن تورين
كفن تورين يك تكه پارچه كتان است كه تصوير يك مرد در آن نقش بسته درحالي كه به صليب كشيده شده است.
بيشتر كاتوليكها معتقدند اين پارچه، كفن عيسي مسيح ميباشد. اين كفن هماكنون در كليساي «سنت جان تعميردهنده» در شهر تورين ايتاليا نگهداري ميشود. با وجود بررسيهاي زياد هنوز هيچكس نتوانسته توضيح قابل قبولي بر چگونگي چاپ اين تصوير ارائه دهد و تاكنون كسي قادر نبوده از روي آن كپي بردارد. آزمايشات راديوكربن نشان ميدهد كه اين تكه پارچه متعلق به قرون وسطي است ولي مدافعان اين كفن، چنين نظريهاي را قبول ندارند.
باستانشناسان معتقدند اين پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه ديگري نيز موجود است كه ميگويند سر عيسيمسيح با آن پوشيده شده بود. پروفسور مارك گاسكين پژوهشگر اسپانيايي در سال 1999 در مورد ارتباط اين دو پارچه با يكديگر تحقيقات مفصل علمي انجام داد. اين تحقيقات كه بر پايه تاريخ، آسيبشناسي، تجزيه خون و لكههاي روي پارچهها انجام گرفته بود، نشان ميداد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولي نزديك به هم سر يك نفررا پوشانده بودهاند. اين نتيجهگيري توسط دانشمندان ديگري نيز مورد تاييد قرارگرفت.
2 - جاده بيميني
حتما شما هم مثل بسياري از مردم دنيا درباره شهر گمشده «آتلانتيس» چيزهايي شنيدهايد ولي «جاده بيميني» كجاست؟
در سال 1968 غواصان، صخرهاي عجيب و زيردريايي را كشف كردند كه در نزديكي جزيره بيميني شمالي در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند كساني كه معتقدند سنگهاي اين صخره به طور طبيعي ساخته شده ولي به خاطر نوع نظم غيرمعمول اين سنگها، بسياري فكر ميكنند كه بخشي از شهر گمشده آتلانتيس ميباشند. شايد عاملي كه بيشتر باعث اسرارآميز شدن اين جاده شده «ادگار كايس» پيشگو در سال 1938 است كه ميگفت: «در سالهاي 1968 الي 1969 بخشي از يك معبد كه هنوز كشف نشده است در درياهاي نزديك بيميني عيان خواهد شد.»
دكتر «گرگ ليتل» باستانشناس آماتور در تحقيقات اخير خود صخره جاده مانند ديگري درست شبيه صخره اولي را در زير آن پيدا كرد. او معتقد است اين صخرهها قسمت بالايي يك ديوار قديمي يا يك اسكله ميباشند. به هر حال اين صخرهها هر چه كه باشند چندان محتمل به نظر نميرسد كه دست طبيعت خود به خود سنگها، شنها و صدفها را اين طور منظم در كنار هم قرار داده باشد.
3 - مثلث برمودا
مثلث برمودا، منطقهاي در آبهاي اقيانوس اطلس شمالي واقع شده است كه تاكنون شمار زيادي از هواپيماها و قايقها در آن ناپديد شدهاند.
در طي سالهاي بسيار دلايل مختلفي براي اين ناپديد شدنهاي اسرارآميز ارائه شده كه از جمله آنها بدي آب و هوا، حمله فضاييها، جابجا شدن زمان و برخي قوانين فيزيك بودهاند. هر چند كه در بسياري از گزارشات اين اتفاقات پر از اغراق بوده ولي حقيقت اين است افراد و اشياي بسياري در اين منطقه مثلث شكل ناپديد شدهاند و هيچ دليل محكمي از آن در دست نميباشد، اما نزديك به 15 سال است كه ديگر برمودا خبرساز نشده است.
4 - مهاجران رونوك
در سال 1584 سر والتر رالي به دستور ملكه اليزابت اول به ساحل شرقي آمريكاي شرقي رفت تا به وضع مهاجران انگليسي سامان دهد. بين سالهاي 1585 تا 1587 دو گروه از مهاجران در دو منطقه جاي گرفتند و تشكيل مستعمره دادند.
يكي از اين گروهها به جنگ با قبايل بومي آمريكا پرداخت و پس از مدتي از آنجا كه ديگر مواد غذايي و نيروي جنگيدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضي از قبايل طرح دوستي ريختند ولي اين سياست هم نتيجهاي نداشت و بسياري از آنها كشته شدند.
سرانجام اين مهاجران شخصي به نام «جان وايت» را مامور كردند تا به انگلستان برود و كمك بياورد. «وايت» به هنگام ترك آنجا ديد كه نود مرد، هفده زن و يازده بچه در آن مستعمره زندگي ميكردند ولي وقتي در سال 1590 وايت دوباره به آمريكا برگشت هيچ اثري از آنها نبود، حتي اثري از دعوا و جنگ هم به چشم نميخورد. اين گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شدهاند و هنوز كسي از ساكنين آن خبري ندارد.
5 - زمزمه تائوس
«زمزمه تائوس» يا «زمزمه طبيعت» در بسياري از نقاط دنيا شنيده ميشود.
اين صدا اغلب در محيطهاي ساكت به گوش ميرسد و شبيه صداي موتوري است كه از فاصله دور ميآيد و بيشتر در ايالات متحده، انگلستان و كشورهاي شمال اروپا رخ ميدهد. هر چند كه تاكنون پژوهشهاي بسياري براي پيدا كردن منبع اين صدا و ضبط آن انجام شده ولي هنوز هيچكس نتوانسته به نتيجهاي دست يابد.
بلندترين زمزمه تاكنون در شهر كوچك «تائوس» در نيومكزيكو شنيده شده است. در سال 1997 كنگره آمريكا گروهي از دانشمندان انستيتوهاي علمي معتبر اين كشور را مامور تحقيق در اين زمينه كرد ولي تا به امروز هيچكس علت اين صداي زوزه مانند را كشف نكرده است.
6 - كنت سن ژرمن
كنت سن ژرمن (به گفته برخي زمان مرگش 27 فوريه 1784 بود) نجيبزادهاي ماجراجو، مخترع، دانشمند آماتور، نوازنده ويلون، آهنگساز آماتور و بالاخره مردي اسرارآميز بود.
او در زمينه علم كيمياگري هم مهارتهايي داشت و مردم او را «مرد شگفتانگيز» ميناميدند. هيچ كس نفهميد او از كجا آمده بود وي بدون هيچ ردپايي هم ناپديد شد، اما پس از آن چندين سازمان پنهاني و اسرارآميز او را الگوي خود ميدانستند. در سالهاي اخير هم چندين نفر ادعا كردهاند كنت سن ژرمن هستند.
7 - كتاب دستنويس وينيچ
كتاب وينيچ، كتابي دستنويس متعلق به قرون وسطي است كه مشخص نيست با چه خط و زباني نوشته شده است. بيش از صد سال است كه كارشناسان سعي در شكستن رمز اين خط داشتهاند، تصاويري كه در ورقهاي باقيمانده از اين كتاب ديده ميشود نشان ميدهد كه كتاب در زمينه داروسازي و درمان بيماريها ميباشد.
۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه
درسی از ادیسون
اديسون در سنین پيري پس از كشف لامپ، يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار ميرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي كرد.
اين آزمايشگاه، بزرگترين عشق پيرمرد بود. هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود.
در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود.
پسر با خود انديشيد كه احتمالا پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يك صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند.
پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر مي برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي؟ مي بيني چقدر زيباست! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟ حيرت آور است! من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! واي! خداي من، خيلي زيباست! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟
پسر حيران و گيج جواب داد: پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني؟
چطور ميتواني؟ من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟
پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاري بر نمي آيد. مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار لذت بردن از منظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شد!
در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكر مي كنيم! الآن موقع اين كار نيست!
به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!
فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: " ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که می توانیم از اول شروع کنیم."
توماس آلوا اديسون سال بعد مجددا در آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط صدا را تقديم جهانيان نمود. آري او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
اشتراک در:
پستها (Atom)